تماشا

خلاس دستان : او جو’یون از اون آدمای معمولی‏ایه که هر روز توی هر کوچه بازاری می‌‏بینین،از خدا که پنهون نیست از شما چه پنهون خیلی اتفاقی به دیار باقی میره اما بخاطر مهربونیش میان که بهش شانس دیگه‎ای برای زندگی بدن ولی بجای درست

خلاس دستان : مرد بی‌نام، کسی که از ابتدای آفرینش زنده بوده؛ اما حالا بعد از هزاران سال زندگی عاجزانه دنبال راهی برای خلاص شدن از نفرین جاودانگی و پیوستن به عزیزان از دست رفتشه.

خلاس دستان : مردی که دنیا آن را رها کرده، مردی برده پول و مردی که به عنوان خدای جنگ افسانه ای در قاره جادویی بسیار محبوب MMORPG شناخته می شود. با رسیدن به سن، او تصمیم می گیرد خداحافظی کند، اما تلاش ضعیف برای به دست آوردن

خلاس دستان : "بسیاری از ارواح شیطان، من می خواهم آنها را جمع آوری کنم." لانگ آئو تیان. یوان دینگ به سفری برای جمع آوری ارواح شیطان می رود.

خلاس دستان : Cheon Mudeok دو چیز می داند: مبارزه و وفاداری به دوستانش. آیا او می تواند با خیال راحت فارغ التحصیل شود؟ یا این تولد یک افسانه است؟

خلاس دستان : حتی یک مورچه می تواند به زندگی بازگردد، اگر سخت کار کند. هیچ چیز سرنوشت ساز نیست، من و تو می توانیم هر دو اسب سیاه باشیم بازی (جهان یوان) در واقعیت فرود آمد، بازیکن توانایی شخصیت را به دست می آورد، از این رو جهان به هرج و مرج رفت. با پنهان کردن قصد خود برای برنده شدن اما ترس از مرگ لیو یی تناسخ،

خلاصه داستان : جیانگ شیائوفان به طور تصادفی به بعد دیگری سفر کرد و در نهایت به عنوان یک گدا در آمد. او قبلاً هرگز فرصتی برای تمرین هنرهای رزمی نداشت، اما به طور تصادفی قطعات دائو یین را به دست آورد و حرکات مخفیانه آن را به ارث برد. این سفر قهرمان ما در این دنیای جدید پر دردسر است!!

خلاصه داستان : رسیدن به نقطه ی اوج هنر های رزمی، سفری به تنهایی، یکنواخت و کسل کننده ست.در مواجهه با سختی ها، تو باید زنده بمونی . فقط پس از اون میتونی از سختی ها رد بشی و سفر خود را ادامه بدی تا قوی تر بشی. عمارت بهشت، شاگردان خود را در سخت ترین شیوه ها

خلاصه داستان : جو سئو چئون، مردی که با شانس کامل از دوران جنگ جان سالم به در می‌برد و بزرگتر جناح هواسان می‌شود، اما زندگی پر از پشیمانی و شک و تردید را پشت سر می‌گذارد. در حالی که روی تخت مرگ دراز کشیده

خلاصه داستان : من میخوام نامبر وان بشم. مهم نبود در چه رشته ای نامبر وان شود، اما “هان گانگچی” دانش آموز دبیرستانی نالایق کره جنوبی، تنها می خواست در چیزی بهترین باشد. او به طور تصادفی به استعداد شگفت انگیزی در خودش کشف کرد و …