چِئونگ میونگ، سیزدهمین شاگرد فرقه کوه هوآ، یکی از سه شمشیرزن بزرگ، استاد تکنیک تیغه ی شکوفه، چِئونما رو که اغتشاش و ویرانی رو برای جهان به ارمغان آورد شکست داد. بعد از نبرد، اون
شیطان آسمانی،بائک جونگ هیوک چشماش رو باز میکنه و میبینه توی بدن پسر بزرگ خاندان دیمیتریه که به احمق دیمیتری ها مشهوره.... این کار بعد از وقفه برگشته
وقتی یه بد بخت همیشه شکست خورده باشی
دوست داری چی بشی...
معلومه میخوای بهتر باشی
من همیشه اون بدبخت توی داستانهاتون بودم
دنیا رو به پایانه. هیولاهای افسانه ای در همه جا ظاهر شدن، مردم می خورن، کنترل خیابان ها رو در درست گرفتن و در ساختمان ها و مترو شروع به ساختن سیاه چال کردن. اگه بتونید در این دنیای آخرالزمانی یه شغل انتخاب کنید،
داستان در مورد مردیه که به خاطر بازی تقدیر مجبور شده با دختر خودش دشمن بشه و اون رو به قتل برسونه...ولی در آخرین لحظه از کارش پشیمون میشه و تصمیم میگیره همه چیز و جبران کنه. در همین
مین جونگ وو قدرت خاصی داره، قدرتی که بهش اجازه میده راهی رو ببینه که اونو به بدبختی میرسونه! مین جونگ وو از چشمش برای استفاده از قدرتش استفاده می کنه تا وقایع ناگوار رو ببینه و تلاش می کنه
دیابلو ولپیر، جادوگر قدرتمندی توسط 12 خدا مهر و موم شده بود، پس از 66666 سال تناسخ مییابد و دوباره به زمین بازمیگردد!
خلاصه داستان : چئون جونگ میونگ، پسر سوم پنجمین شرکت ثروتمند کره، گروه جی جیونگه و سئونگ چانگ اوک منشی اونه. داستان از جایی شروع میشه که چئون جونگ میونگ سعی میکنه سئونگ چانگ اوک رو بکشه و مرگ اون رو یه حادثه جلوه بده اما….
خلاس دستان : از زمانی که پان گو بهشت و زمین را منزوی کرد، تعداد زیادی ارواح شیطانی ظاهر شدند که به طرز باورنکردنی و وحشیانه ای در سراسر جهان عمل می کردند. در میان آنها، چشمگیرترین ارواح شیطانی هستند. از آنجایی که حضور شیطانی و شیاطین
خلاس دستان : مرد بینام، کسی که از ابتدای آفرینش زنده بوده؛ اما حالا بعد از هزاران سال زندگی عاجزانه دنبال راهی برای خلاص شدن از نفرین جاودانگی و پیوستن به عزیزان از دست رفتشه.