خلاصه داستان: : وقت شد. او که از زندگی رقت انگیز خود ناامید شده است، به خدایان می پردازد، با برق گرفتار می شود و از حال می رود. [استخدام خدا منتظر شماست]. وقتی از خواب بیدار می شود،
ریو یه روز چشماشو باز میکنه میفهمه به عنوان یه برگزیده انتخاب شُده تا به یه دنیای فانتزی فرستاده بشه
ولی مسئول انتقالش گند میزنه به سیستم راهنماش…
کانگ جینهو توی زندگی اولش بعد از اینکه خانواده و پاهاش رو توی یه حادثهی غمانگیز از دست داد خودکشی کرد. توی زندگی دوم به عنوان ارباب شیطانی سرخ توی ژونگیوان به شهرت
چئونگ یان در زمان سفر میکنه و وارد دنیایی شبیه اروپای قرون وسطی میشه،میشه رولاند چهارمین شاهزاده سرزمین.اما این دنیا اونطوری که باید باشه نیست.جادوگرا و جادو اینجا عادی هستن.رولاند
وقتی بدبخت باشی حتی تناسخ هم که پیدا میکنی میوفتی وسط یه بدبختی دیگه! کیم سو هوی مهندس برای اینکه گشنه نمونه روز و شب حمالی و بنایی میکنه تا اینکه یه روز به بدن یه اشراف زاده ی
چِئونگ میونگ، سیزدهمین شاگرد فرقه کوه هوآ، یکی از سه شمشیرزن بزرگ، استاد تکنیک تیغه ی شکوفه، چِئونما رو که اغتشاش و ویرانی رو برای جهان به ارمغان آورد شکست داد. بعد از نبرد، اون
وقتی یه بد بخت همیشه شکست خورده باشی
دوست داری چی بشی...
معلومه میخوای بهتر باشی
من همیشه اون بدبخت توی داستانهاتون بودم
دنیا رو به پایانه. هیولاهای افسانه ای در همه جا ظاهر شدن، مردم می خورن، کنترل خیابان ها رو در درست گرفتن و در ساختمان ها و مترو شروع به ساختن سیاه چال کردن. اگه بتونید در این دنیای آخرالزمانی یه شغل انتخاب کنید،
خلاصه داستان : در این دنیا هنرهای رزمی با خودش احترام میآورد.
در این دنیا ضعیفهها دارای قدرتی میباشند که میتوانند تخته سنگ را بشکنند و بر عکس قدرتمندان دارای قدری میباشند که رودها و کوهها را میشکافند.
دیابلو ولپیر، جادوگر قدرتمندی توسط 12 خدا مهر و موم شده بود، پس از 66666 سال تناسخ مییابد و دوباره به زمین بازمیگردد!