خلاس دستان : اون بیدار شُد، و دنیا تغییر کرده بود.
دبیرستانی که میشناخت حالا جادو یاد میدهد، دانش آموزان را تشویق میکنند که بزرگترین جادوگری که میتوانند بشوند…
خارج از مرزهای شهر، جونورهای جادویی میچرخند تا آدمها را شکار کنند.
نوشته شده در جمعه, ۲۲ ارديبهشت ۱۴۰۲، ۰۸:۵۴ ب.ظ
توسط امیر مسعود
خلاس دستان : از پرورش دهنده بزرگ عصر خود، به خاطر اتفاقی دوباره متولد می شود؛ اما در بدنی دیگر. او با استفاده از تجربه زندگی گذشته خود ، نابغه ها و متخصصان ، خدایان و الهه های غصب شده را زیر پا می گذارد تا آنچه را که قبلاً متعلق به خودش بود ، پس بگیرد.
نوشته شده در جمعه, ۲۲ ارديبهشت ۱۴۰۲، ۰۱:۵۵ ب.ظ
توسط امیر مسعود