ریو یه روز چشماشو باز میکنه میفهمه به عنوان یه برگزیده انتخاب شُده تا به یه دنیای فانتزی فرستاده بشه
ولی مسئول انتقالش گند میزنه به سیستم راهنماش…
وقتی بدبخت باشی حتی تناسخ هم که پیدا میکنی میوفتی وسط یه بدبختی دیگه! کیم سو هوی مهندس برای اینکه گشنه نمونه روز و شب حمالی و بنایی میکنه تا اینکه یه روز به بدن یه اشراف زاده ی
چِئونگ میونگ، سیزدهمین شاگرد فرقه کوه هوآ، یکی از سه شمشیرزن بزرگ، استاد تکنیک تیغه ی شکوفه، چِئونما رو که اغتشاش و ویرانی رو برای جهان به ارمغان آورد شکست داد. بعد از نبرد، اون
وقتی یه بد بخت همیشه شکست خورده باشی
دوست داری چی بشی...
معلومه میخوای بهتر باشی
من همیشه اون بدبخت توی داستانهاتون بودم
خلاس دستان : اون بیدار شُد، و دنیا تغییر کرده بود.
دبیرستانی که میشناخت حالا جادو یاد میدهد، دانش آموزان را تشویق میکنند که بزرگترین جادوگری که میتوانند بشوند…
خارج از مرزهای شهر، جونورهای جادویی میچرخند تا آدمها را شکار کنند.
خلاس دستان : هوانگ جائه هو، پهلوون قصه ما دوست داره گلفروشی باز کنه ! برای همین، وارد دنیای مجازی بازی “دنیای نو” میشه، و ماجرایی برای گلفروش شدن رو آغاز میکنه
خلاس دستان : او جو’یون از اون آدمای معمولیایه که هر روز توی هر کوچه بازاری میبینین،از خدا که پنهون نیست از شما چه پنهون خیلی اتفاقی به دیار باقی میره اما بخاطر مهربونیش میان که بهش شانس دیگهای برای زندگی بدن ولی بجای درست
خلاس دستان : مرد بینام، کسی که از ابتدای آفرینش زنده بوده؛ اما حالا بعد از هزاران سال زندگی عاجزانه دنبال راهی برای خلاص شدن از نفرین جاودانگی و پیوستن به عزیزان از دست رفتشه.
خلاس دستان : مردی که دنیا آن را رها کرده، مردی برده پول و مردی که به عنوان خدای جنگ افسانه ای در قاره جادویی بسیار محبوب MMORPG شناخته می شود. با رسیدن به سن، او تصمیم می گیرد خداحافظی کند، اما تلاش ضعیف برای به دست آوردن
خلاس دستان : "بسیاری از ارواح شیطان، من می خواهم آنها را جمع آوری کنم." لانگ آئو تیان. یوان دینگ به سفری برای جمع آوری ارواح شیطان می رود.